روزانه نویسی های جوجه پزشکِ خوابگاهی



امروز روز میه،به گمونم روز منه

صبح که با زنگ استاد راهنمام بیدار شدم.یه دونه هم میس کال داشتم ازش.نگارنده به خوابم نمیدید استاد راهنماش بش زنگ بزنه.اینقد که این بشر بی خیاله

ساعاتی پیش هم ،کراشم به استوریم واکنشی بس صمیمانه نشون داد.به امید روابط بیشتر [آی لپ سرخ و عرق شرم و اینا ]

از نصفه های شب گذشته تا به همین الانم که بارونه که میاد،میزنه به شیشه،بال فرشته:)))

فوتبالم که داریمینی همینقدر خوب پیش بره بازی رم ایران برنده میشه.



آخ الهی شکر


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آموزش نویسندگی خلاق مطالب آموزشی پایه هفتم . حریم امن ذهن forsoroush آلاچیق و آیدا مهدی مهران هنرستان حرفه ای خاتم الانبیا تازه های صنعت شاپ اصل